مروری کوتاه بر توصیههای اخلاقی آن بزرگوار ما را در پیمودن مسیری که او در بندگی طی کرد،یاری میکند.
راحتی برای دنیا خلق نشده است
در روایتی از زینالعابدین(ع) منقول است که حضرت فرمودند:
«مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»،کسانی که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسأله گشایش در امور مالی زندگیشان هستند،اینها دنبال چه هستند؟
دنبال راحتی هستند،«فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»،خیال می کنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگیشان وسیع تر شود،راحتیشان بیشتر تأمین می شود.
بعد حضرت میفرماید:
در حالیکه دارند اشتباه می کنند،«فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ اما «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»،حضرت می فرمایند:در دنیا،برای اهل دنیا راحتی خلق نشده است،این جمله ظرافتی دارد.
حضرت می فرمایند:برای اهل دنیا راحتی خلق نشده،این روایت را خوب دقت کنید،روایت ظریفی است.«وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»،این است و جز این نیست که «خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»،راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است.
این تعبیر حضرت اشاره به این معنا است:این را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند،به راحتی در دنیا نمیرسند.اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمیدوند بلکه برای راحتی آخرت میدوند،چه بسا اینها در دنیا هم به راحتی میرسند.ظرافت های این روایت، خیلی زیباست.
میوه عدم تعلق به امور مادی چیست؟
در روایتی دیگرکه گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین(ع)منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ».میوه عدم تعلق به امور مادی،میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن،این است که در همین دنیا برایشان راحتی میآورد.پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی،در دنیا هم تاحدی راحتی نصیبت تو میشود،ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی،بدان که به این راحتیات نمیرسی.اشتباه در همین است.لذا در روایات دارد که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است.
بنابراین آنهایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت میدوند،اینها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی میرسند و آنهایی که برای آخرت تلاش می کنند،در دنیا هم راحتتر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا می باشند.البته من چند روایت در ذهنم هست که نمیخواهم بخوانم.حتی در روایت دیگری از علی(ع) هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا میرسد و روحش راحت میشود. (1)
کسی که خدا به او اعتنا نمیکند
یکی از راهکارهایی که در جهت تصحیح بینش انسان پیرامون امور مادّی- علاوه بر دعا- توصیه میگردد،این است که انسان اثرات سوء زیادهطلبی در امور مادی را ببیند و اگر به این آثار سوء دقت کند،بیگمان از این زیاده خواهیها گریزان می شود و در نتیجه به طرف مقابل که درخواست کفاف است روی می آورد.
روایات بسیاری پیرامون دو موضوع آثار سوء مترتب بر دنیاخواهی-که زیادهطلبی را به همراه دارد-و تعلقات قلبی نسبت به دنیا و اصالت قائل شدن برای دنیا وارد شده است.
روایتی از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده که حضرت فرمودند:«مَن أصبَحَ وَ الدُّنیَا أکبَرُ هَمِّهِ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فِی شَیءٍ»؛کسی که شب را به روز آورد،در حالیکه بیشترین و بزرگترین هدفش دنیا باشد،خدا به او اعتنا نمیکند.خدا به کسی اعتنا میکند که خدا را بزرگتر ببیند،نه درهم و دینار را.اگر خدا را بزرگترین هدف دانستی،آنوقت خدا به تو اعتنا میکند؛ولی اگر بزرگترین هدفت پول باشد،خدا به تو اعتنایی نمیکند.
مشکلات کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا میکند
حضرت در ادامه می فرمایند:
«وَ ألزَمَ قَلبَه أربَعُ خِصَالٍ»؛چنین فردی دلش به چهار خصلت گره خواهد خورد؛«هَمّاً لَا یَنقَطِعُ عَنهُ أبَداً وَ شُغلاً لَا یَنفَرِجُ مِنهُ أبداً وَ فَقراً لَا یَبلُغُ غِنَاهُ أبَداً وَ أمَلاً لَا یَبلُغُ مُنتَهَاهُ أبَداً».اوّل آنکه همیشه اندوهگین است؛دوم آنکه هیچگاه از گرفتاری اش خلاص نمی شود؛سوم آنکه همیشه احساس کمبود میکند و این احساس هیچگاه از او جدا نمیشود؛چهارم آنکه هیچگاه به امید و آرزوی دنیوی اش هم نخواهد رسید.
روایت دیگری را ابن ابییعفور از امام صادق(صلواتاللهعلیه) نقل میکند که حضرت فرمودند:«مَنْ تعلق قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تعلق مِنْهَا بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ»؛کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا کند،قلبش به سه امر گره میخورد:اول،غصهای که بیزوال است؛ دوم، آرزویی که به آن نمیرسد؛ سوم، امیدی که به آن نائل نمیشود. هدف انسان در قلب انسان جای میگیرد.
در روایت اول،صحبت از «همّ» بود و در روایت دوم،از «قلب» و تعلق قلبی صحبت شد؛ آیا این دو مسئله با یکدیگر فرق دارند؟ نخیر،اگر چیزی هدف من شود،از دل من هم جدا نمی شود.وقتی بزرگترین هدف من دنیا باشد،دل من با دنیا گره میخورد.گره خوردن دل با دنیا به این خاطر است که دنیا بزرگترین هدف من شده است.کسی که همیشه غصه دار است چون به هدفش نرسیده است،همیشه گرفتار است و احساس کمبود میکند.کسی که مبتلا به این درد است، از آنچه که در اختیارش هست نمیتواند استفاده کند.بدبختتر از چنین فردی در عالم وجود ندارد.
اُنس با دنیا، ریشه تعلق قلبی به دنیا است
اگر انسان با هر شیئی اُنس پیدا کند، به آن تعلق قلبی پیدا میکند و هر چه اُنس بیشتر شود،تعلق شدت پیدا میکند. کسانی که با دنیا اُنس دارند،تعلقات قلبیشان نسبت به دنیا شدید است؛لذا هنگام عبور از این نشئه به نشئه دیگر سختیهای بسیاری را تحمّل می کنند. اگر انسان این آثار سوء را در نظر بگیرد،در درون خود از دنیا جدا شده و به کفاف و آنچه که دارد اکتفا کرده و از آن لذت می برد.
تفاوت بین داشتن امکانات در دنیا و انس به دنیا
البته باید به این نکته توجه داشت که فرق است بین اینکه انسان امور دنیایی را در اختیار داشته باشد و اینکه به دنیا تعلق قلبی داشته باشد.ممکن است فردی امکانات زیادی از امور دنیایی در اختیارش باشد،اما هیچ تعلقی به آنها نداشته باشد،که البته این مربوط به اولیای خاص خدا است.در معارف اسلامی گفته می شود که دنیا نباید هدف و دلبستگی تو باشد. نسبت به متوسطین از مؤمنین گفته می شود که نباید بیش از اندازه نیاز مال دنیا را در اختیار بگیرند؛البته حساب اولیای خدا جداست.
حضرت ابراهیم(ع) ثروتمندترینِ افراد زمان خود بود؛چندین هزار گوسفند داشت.روزی حضرت ابراهیم(ع) دنبال رمهاش در بیابان بود که صدای فردی را شنید که می گفت:«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوح».به صاحب صدا گفت اگر یک بار دیگر تکرار کنی،نصف رمه ام را به تو میدهم. او دوباره تکرار کرد؛ابراهیم گفت اگر یک بار دیگر بگویی،همه گوسفندانم را میدهم! حضرت ابراهیم(ع) دنیا را در اختیار داشت،ولی پاک باخته بود.پس کار نیکان را قیاس از خود مگیر! تو کجا و حضرت ابراهیم کجا؟! آیا میخواهی هواهای نفسانی و ثروت اندوزی خود را توجیه کنی؟!
آخرین پیامبری که به بهشت میرود
حضرت سلیمان(ع) خَدَم و حَشَم بسیاری داشت،اما قلبش تعلقی به دنیا نداشت.در روایت آمده است که حضرت سلیمان(سلاماللهعلیه) سلطنت و حکومت در اختیارش بود و با اینکه به این دنیا تعلق نداشت،ولی خداوند در یک مورد حظ او را کم میکند.
امام صادق(ع)می فرمایند:«آخِرُنَبِیٍّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ فِی الدُّنْیَا»؛ آخرین پیغمبری که به بهشت میرود،سلیمان بنداود است؛به خاطر خَدَم و حَشَمی که داشت.
در اینجا بحث تعلق قلبی است و مردم به طور غالب این گونه هستند که اُنسشان با دنیا موجب تعلق قلبی ایشان نسبت به دنیا میگردد؛هرچه اُنس بیشتر شود،تعلق بیشتر میشود.یکی از آثار سوئی که انسان باید در دعاهایش در نظر بگیرد،مسئله تعلق قلبی است.
در امور مادی به پایینتر از خود نگاه کنید
مسئله دیگری که در معارف ما مطرح شده،این است که میگویند در امور مادی به کسانی نگاه کنید که پایین تر از شما هستند؛چرا که اگر انسان به زندگی کسی که پایین تر از او قرار دارد نگاه کند،هیچگاه حس زیاده طلبی در او زنده نمیشود؛بلکه حس قناعت در او زنده میگردد.اگر انسان در امور دنیایی و مادی به مافوق خود نگاه کند،حس زیاده طلبی در او زنده میشود.
خداوند درقرآن کریم می فرماید:«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى»؛و مبادا که به خاطر دنیا چشمت به همسران ایشان باشد؛زیرا روزیِ پروردگارت بهترین روزی و همیشگی است.
در ذیل این آیه روایتی از امام باقر(ع)نقل شده که حضرت فرمودند:
«إِیَّاکَ أَنْ تُطْمِحَ بَصَرَکَ إِلَى مَنْ فَوْقَکَ»؛بپرهیز از اینکه نگاهت را به کسی بیفکنی که از نظر امور مادی برتر از تو است.«فَکَفَى بِمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ وَ قَالَ وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا».همین آیه ای که خطاب به پیغمبر نازل شده،برای تو کافی است.
توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر
پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)می فرمایند:«طُوبَى لِمَنْ هُدِیَ لِلْإِسْلَامِ وَ کَانَ عَیْشُهُ کَفَافاً وَ قَنِعَ»؛خوشا به حال کسی که از لحاظ معنوی به اسلام راهنمایی شده و از نظر مادی نیز معیشتی به مقدار کفاف دارد و به آن قانع شده است.
روایت مفصلی در بحارالانوار آمده است که ابوذر از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) تقاضا میکند که حضرت به او سفارشی بفرمایند؛پیغمبر می فرمایند:«انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ تَحْتَکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»؛از نظر مادی به کسی نگاه کن که پایین تر از تو است و به مافوقت نگاه نکن.اگر به پایین تر از خود نگاه کنی،جنبه سازندگی دارد و اگر به مافوق خود نگاه کنی،نقش تخریبی و سوء اثر دارد.لذا این یکی از راههایی است که جهت پدید آمدن بینش کفاف خواهی در انسان توصیه میشود. (2)
پینوشتها:
1. سایت شفقنا:پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه.
2. موسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی،دفتر حفظ و نشر آثارحضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
مناسبت ها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 391
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3